روزنه | ||
شهید سید علی زمانی شهید سید علی زمانی در یک خانواده ی مذهبی در شهر مقدس قم به دنیا آمد . دوران کودکی او با دوران انقلاب قرین شده بود و او نیز همراه پدر و مادر در راهپیمائی ها و تظاهرات ها شرکت میکرد و با امام خمینی قدس سره دورادور آشنا شد . اما به دلیل سن کمش نتوانست نقش زیادی در انقلاب داشته باشد . بعد از پیروزی انقلاب سید علی که دوران کودکی را میگذراند ، پا در عرصه ی علم و دانش نهاد و در مدرسه ای در نزدیکی خانه اش در نیروگاه قم مشغول به درس شد . مدتی از انقلاب نگذشته بود که دشمن بعثی عراق به کشورمان حمله کرد . از آنجا که اغلب مردمان آن زمان کشورمان به گفته ی بزرگانمان مقصر جنگ را انقلابیون میدانستند . سید علی با همان سن کم خود عاشق امام و رزمندگان بود . او طبق گفته ی مادرش بسیار شجاع و دلسوز بود . به طوری که در همان دوران نوجوانی همراه بسیجیان جوان شبها برای پاسبانی از جان و مال مردم تا سپیده دم گشت می زد . مادرش میگوید : روزی به علی گفتم علی جان من غیر تو کسی ندارم چرا شبها میروی و منو تنها میزاری . به من گفت : مادر تو مرا داری و بابا هم با تو هست و تو با آرامش شبها میخوابی ، اما کسانی هستند که شوهرانشان در جبهه هستند و شبها چشم امیدشان به ما هست تا یک شب با آرامش بخوابند آیا تو راضی نیستی تا من و تو هم در این جنگ نقشی داشته باشیم . باز مادر سید علی زمانی میگوید : روزی با علی به حرم ححضرت معصومه رفتم دم درب حرم مرد نابینایی بود که در دستش کتابهای دعای کوچک داشت و می فروخت . علی رفت و خوراکی خرید و آورد به آن مرد داد . به من گفت : مامان ما چشم داریم و میتونیم از خودمون دفاع کنیم یا برای خودمان خرید کنیم ، اما این مرد چشم ندارد و باید ما به فکر او هم باشیم . ای کاش برای ما دعا بنویسند یک تذکره ی کرببلا بنویسند ما حج که نرفته ایم اما کافی است یک مرتبه حج فقرا بنویسند
[ یادداشت ثابت - جمعه 92/7/27 ] [ 9:19 عصر ] [ روزنه ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |